درباره وبلاگ


اینجا فقط و فقط حال کنین....
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 85
بازدید کل : 1389
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 37
تعداد آنلاین : 1

funشهر (طنز و خنده و مطالب جالب )
از جون مرغ تا شیر آدمیزاد




یه دوستی داشتم که اصلن اهل این سوسول‌بازیا و تقلب و این حرفا نبود. یه روز قبل از امتحان یه چاقو میزاشت جیبش میرفت دم خونه‌ی استاد
ما شالله الان مهندس قابلی  هم شده...

طرف پست گذاشته که :
"ملت دو ساعت خونه خالي گيرشون مياد،دنيا رو تو همون دو ساعت فتح مي کنند. من يه هفته خونه خالي دارم مفيد ترين کارايي که کردم، اينه که تو خونه با شورت مي گردم و وقتي مي رم حموم يا دستشويي در رو باز مي ذارم"
بعد يکي خيلي خالصانه اومده زيرش کامنت گذاشته که :
"با پارچ هم آب بخور خيلي حال ميده "

فکر کنم تحریمها داره جواب میده



داره رعدوبرق میزنه مامانم می خواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه...
میگه وای چه رعدو برقی نکنه برق بگیرتم ؟!
بهم میگه :تو پاشو برو
من
مامانم...
داداشم....
من بچه  سره راهیم میدونم

دختره پست گذاشته : مُردم از تنهایی ...
پسره زیرش نوشته : 
نشونی بده با بچه محلا بیایم خونتون از تنهایی در بیای !!! 
واقعا این پسرای با معرفت كه به فكره بچه محلاشون هستن رو می بینم بغضم میگیره ...
ببخشید اشك نمی زاره مانیتورو ببینم ...



به بابام ميگم بيا تلفن، رئيس بيمارستانه
ميگه كي؟  
سفير پاكستان؟ :O
يكي نيست بهش بگه آخه سفير پاكستان با تو چيكار داره؟
ميخواستم بگم در اين حد انتظاراتمون بالاست 
من


ادامه در ادامه ی مطلب ...



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:متن طنز, :: 12:19 ::  نويسنده : tifoosi


ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪﻡ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺑﺮﺍ ﺍﻓﻄﺎﺭﯼ
ﺍﺯ 30 ﻧﻔﺮ ﻣﻬﻤوﻥ 29 ﻧﻔﺮﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﯾﻢ
!ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ 


امروز رفته بودم پشت بوم كه آنتن تلويزيونون رو تنظيم كنم، با موبايلم شماره خونه رو گرفتم به مامانم ميگم: الو، مامان خوبه؟ مامانم هم ميگه : مرسي همه خوبن شما خوبين؟ خانواده خوبن؟ ببخشيد بجا نياوردم.


پسر خالم 5 سالشه اومده ميگه بيا 20 سوالي بازي كنم،مي گه:اول تو بپرس.ميگم:تو جيب جا ميشه؟!يه خورده فكر كرده ميگه وايسا همين جا!!يواشكي رفتم ببينم كجا رفته!ديدم رفته در يخچال به زور يه سيبو داره ميكنه تو جيبش.


کانال اسپرت همه کشورها زوم کردند الان رو المپیک... کانال ورزش
ما هم الان جز هشت قرآن رو داره تموم میکنه


[مصاحبه فردوسی پور با نوشاد عالمیان]
فردوسی پور: خطای سرویس جریانش چیه؟
نوشاد: توپو باس 16 سانت بندازیم بالا و ...
فردوسی پور: ینی داور اندازه می گیره با چشاش؟ چجوری؟
نوشاد: نمیدونم دیگه می گیرن!
فردوسی پور:تو بازی پرسپولیس و گهر توپ نیم متر رفته بود تو دروازه داور ندید و گلُ قبول نکرد. اینا چجوری 16 سانتو می بینن؟


یارو تو سریالِ داره میره بچه بدزده بعد زنش میگه خونه زنِ نامحرم که نمیتونی بری
اصن پیام فیلم این بود!

 

ادامه در ادامه ی مطلب ...



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:متن طنز, :: 2:48 ::  نويسنده : tifoosi

پريشب سر فيلم خداحافظ بچه بعد از افطار پسر عموم که 8 سالشه ازم پرسيد زن و شوهر چجوري بچه دار ميشن منم گفتم چي بگم خدايا جلو اين همه آدم ، گفتم دعا ميکنن بچه دار ميشن
پسر عموم جواب داد: خفه شو دروغ گو پس اسپرم چيـــــــــــــ ـــــه ... ؟؟؟
من
بابام
عمه هام
عمو هام
مادر بزرگ
پدر بزرگ
دفتر بیت رهبری
صد جدو آبادم
دختره همسايمون
وزیر فرهنگ وارشاد
مستر بین در حال نواختن پیانو تو افتتاحیه المپیک


سریال ساختن تو هر قسمتش یا یکی فلج میشه، یا کور میشه، یا ماشین میزنه با کاردک از رو آسفالت جمعش میکنن، یا صاعقه میزنه از وسط دو نیم میشه..... بعد اسمشو گذاشتن:"شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" !!!
خو لامصب شاید واسه خودت اتفاق بیفته، شاید واسه عمت اتفاق بیفته، شاید واسه ننت اتفاق بیفته
اسم قحطیه؟؟

 

دست دوستم یه گوشی ایفون دیدم حسودیم شد.
اومدم خونه به مامانم گفتم من یه اپل می خوام!
مامانم یه لبخند مرموزی زد!
... شب که بابام اومد دیدم دستش یه پلاستیک سیبه!
مامانم گفت تو فکر کردی من و بابات انگلیسی بلد نیستیم؟
من


دختره به دوست پسرش میگه : خونه خالیه،تنهای تنهام ...
دوست پسرش میگه : باشه.... ده دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم
بعد ده دقیقه دیگه زنگ میزنه! میگه واقعا تنهایی؟ حوصلت سر میره؟
دختره میگه آره بدجوری...
دوست پسرش میگه : باشه میخواستم برم جایی کار داشتم نمیرم ؛ میام دنبالت بریم بیرون!
بعد خیلی شاد و خرم میرن بیرون میچرخن؛ آخر شبم هرکی میره خونه خودش!
"حتما که نباید یا جوک باشه یا داستان سکسی" رفتن خودنشون دیگه!
همه

 

رابطه حرفای مامانم با حالات روحی-روانی من :
وقتی تصمیم میگیری کم غذا بخوری و رژیم بگیری : باز چی شده ؟؟؟ باهاش دعوات شده ؟؟؟ آخه این کیه که ارزششو داره که واسش اینجوری میکنی ؟؟؟
وقتی زیاد غذا میخوری : هاااان ؟؟؟ چیههه ؟؟؟ خوشحالیییی ؟؟؟ آشتی کردین ، هااان ؟؟؟ حالا این کیه که به خاطرش اینجوری خوشحالی ، غذا میخوری ؟؟؟
... ... ...
وقتی به اندازه غذا میخوری : بهت گفته هیکلت خوبه ، رژیم اینا نمیخواد که اینجوری غذا میخوری ؟؟؟ حالا این کیه که اینقدر نظرش واسه تو مهمه ؟
وقتی عصبی هستی : باز اون گند زده به اعصابت اومدی اینجا سر ما خالی میکنی ؟؟؟
وقتی حالت خوبه : خدا کنه همیشه باهات خوب باشه که حداقل ما یه خنده رو صورت نحس تو ببینیم ...

 

 



دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:متن طنز, :: 3:0 ::  نويسنده : tifoosi

http://salijoon.info/mail/910508/fohsh/1America.jpg

آمریکا


شما به رئيس‌جمهور آمريکا می‌گوييد: «مادرت رو...»!
 ولی اتفاق خاصی نمی‌افتد، فقط شما معروف می‌شويد
و دربارهء مادر رئيس جمهور کتاب می‌نويسيد و ميليون‌ها دلار درآمد کسب می‌کنيد!
 اما بعد از آن، رئيس‌جمهور از شما به دادگاه شکايت می‌کند

و شما مجبور می‌شويد که بابت غرامت، همه پولتان را به رئيس‌جمهور بدهيد








http://salijoon.info/mail/910508/fohsh/2England.jpg

انگلستان

شما به نخست‌وزير انگلستان می‌گوييد: «مادرت رو...»! نخست‌وزير هم
 به شما می‌گويد: مادر خودت رو









http://salijoon.info/mail/910508/fohsh/3France.jpg

فرانسه

شما به رئيس‌جمهور فرانسه می‌گوييد: «مادرت رو...»! و بلافاصله ميليون‌ها نفر
از مردم به خيابان‌ها می‌ريزند
و در حمايت از شما، به رئيس‌جمهور می‌گويند: «مادرت رو...»! و

رئيس‌جمهور هم دربارهء جريحه ‌دار شدن احساساتش شعری می‌سرايد

و آنرا در روزنامه‌ها و مجلات و راديو و تلويزيون منتشر می‌کند


ادامه در ادامه ی مطلب ...



ادامه مطلب ...


یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:متن طنز, :: 11:32 ::  نويسنده : tifoosi

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد